♥...در دوری لذتی هست که در با هم بودن نیست، چون در باهم بودن ترس از فراق هست و در دوری شوق دیدار...♥
حرفای دلم را انبار می کنم این روزها هر چه را انبار کنی... گران تر میشود...
نظرات شما عزیزان:
متنی که واسم گذاشتی خیلی خوشگل بود!!!
واسه همین به اسم خودت گذاشتم تو وبــــــــــــــــــــــــــلا گم
وقتـــی بغــــض میکـــُنی
وقتـــی دآغونــــی
وقــــتی دلــِت شکــــستـ ه
دقیقــــا همیـــن وقـــــتآ
انقــــدر حـ ـرف دآری کـــه فقــط میتونــی بگـ ـی :
"بیخـــیال"
به اندازه ی باورهای هر کسی ؛ با او حرف بزن
بیشتر که بگویی ، تو را احمق فرض خواهد کرد . . .
با خارج کردن خودتان از معادله به او کمک کنید تا انتخاب هایش را محدود کند
به همین سادگی . . .
نفسمی جیگر
پاسخ:سلام عزیزم، امیدوارم هر جا که هستی شاد باشی.ممنون که اومدی گلم،خیلی خوشحالم کردی.
چون وب نداری که جبران کنم به جاش با اجازت با افتخار از مطلب های قشنگت توی وبم استفاده میکنم! خوبه؟
انســـــــــانهاى بــــــزرگ ،دو دل دارنــــــــد
دلـــــى که درد مى کشـــــــــــد و پنهـــــــــــــــان است
و دلـــــــــــــــى که میخندد و آشکـــــــــــــــار است . . .
یک درخت هرچقدر هم که بزرگ باشد با یک دانه آغاز میشود
طولانی ترین سفرها با اولین قدم . . .
تلاش کنید که لااقل خاطره ای خوش باشید . . .
اماعقاب برای اجتناب از خیس شدن بالاتراز ابرها پرواز میکند
این دیدگاه است که تفاوت را خلق میکند . . .
اونا دختری رو دوست دارند که بتونه دنیاشون رو به زیباترین شکل بسازه . . .
بخوری تموم میشه
نخوری حروم میشه
از زندگیت لذت ببر چون در هر صورت تموم میشه . . .
اما شادم و این نشان می دهد که یک جای کار ایراد دارد . . .
بگه : بی خیال من تو رو دارم
دلتنگت شده ام
حجمش را میخواهی ؟
خدا راتصور کن !
هنگامی گرگ را می شناسیم که دریده شده ایم
خدایش از پشت خنجر نمی زند
قصه یک دل است و یک نردبان
قصه بالا رفتن
قصه هزار راه و یک نشانی
قصه پله پله تا خدا
قصه جستجو...
قصه از هر کجا تا او
قصه انسان قصه پیله است و پروانه!
قصه تنیدن و شکافتن...
من اما...
هنوز اول قصه ام
ایستاده روی اولین پله
نشانی گم کرده
با دو بال ناتمام و یک آسمان
خدایا دست دلم را میگیری؟
جدا کردن نامردا از مردا، نه دخترا از پسرا
ســـاده از خطــــا هایم بگــــذر !
همانگونه که ســـاده از آرزوهایــم گذشتی ... !!!
بازم مثه همیشه عالی بود
طراحے: شـب هـاـے بـارانے |